مدیریت کیفیت جامع:

مدیریت کیفیت جامع در دهه 1950 میلادی آغاز و در اوایل بهمن دهه 80 میلادی (1980) محبوبیت بیشتری پیدا کرده است.

بنیان­گذاران مدیریت کیفیت جامع عبارتند از: دمینگ، یوران و ایشی­کاوا.

مدیریت کیفیت جامع عبارت است از:

یک رویکرد برای بهبود مستمر کیفیت محصولات و خدمات از طریق مشارکت همه سطوح و وظایف شرکت.

به طور کلی مدیریت کیفیت جامع رویکردی برای افزایش مؤثر بودن و انعطاف­پذیری همه جانبه سازمان است. رویکرد TQM سعی می­کند از طریق مشارکت­دهی و سازماندهی همه سازمان از بخش­ها و فعالیت­ها و افراد، بهبود و پیشرفت را ایجاد نماید.

در TQM قرار است مدیریت منابع انسانی را به حدی اعلاء داشته باشیم. به گونه­ای که منابع انسانی سازمان در مؤثرترین حالت خود برای دستیابی به اهداف و چشم­انداز سازمان مؤثر باشند.

سه اصل مهم در مدیریت کیفیت جامع:

• تمرکز سازمان در درک و پاسخگویی به نیازهای مشتریان؛

سازمان­ها باید تلاش کنند از طریق ارتباط مطلوب و کاملاً نظام­مند و دقیق با مشتریان بتوانند نیازها و خواسته­های اصلی آنان را شناسایی کنند و در تولید محصول یا ارائه خدمات مطابق این خواسته­ها اقدام نمایند.

• بهبود مستمر (کایزن) همه محصولات یا خدمات و فرایندهای سازمان به صورت نظام­مند و سیستماتیک؛

بهبود مستمر فرایندی است پویا و همیشگی است در سازمان­های متعالی، لذا سازمان­ها باید با شناسایی نقاط بهبود در سازمان و ایجاد راهکارهایی برای حل این مسائل و یا پیشرفت سعی در ایجاد بهبود در فرایندهای سازمان نمایند.

• مشارکت تمام افراد سازمان؛

(تحول امری است علمی، زمان­بر، تدریجی و پیچیده و مستلزم عزم، اراده و باور مدیریت ارشد و بدنه کارشناسی است.)

تا زمانی که تمام افراد سازمان در امور سازمان مشارکت نداشته باشند و خود را جزئی از سازمان ندانند، پیشرفت معنایی ندارد. سازمان­های پیشرو همواره منابع انسانی را مهمترین منبع سازمانی می­دانند و از طریق روش­های مؤثر سعی در حفظ و نگهداری آنها دارد. توصیه می­شود با ایجاد انگیزه و افزایش رضایت کارکنان سعی شود مشارکت همه عناصر سازمان در امور بیشتر شده و در راستای بهبود مستمر و مدیریت کیفیت جامع، گام مهمی برداشته شود.

مدیریت کیفیت جامع شالوده­ای است برای فعالیت­هایی نظیر:

• تعهدات مدیران ارشد و همه کارمندان.
• برآورده کردن نیازهای مشتریان.
• کاهش زمان چرخه توسعه.
• تولید به اندازه و سر وقت.
• بهبود تیم­ها.
• کاهش هزینه­های تولید و خدمات.
• ایجاد ساز و کارهایی برای سرعت بخشیدن به پیشرفت.

مشخص کردن مالکیت مدیریت خط.

• درگیر کردن کارمندان در مدیریت سازمان و توانمندسازی آنها.
• تمرکز بر روی فرآیندها با برنامه­های توسعه.
• ایجاد پیوستگی در برنامه­ریزی استراتژیک.

این نشان می­دهد که مدیریت کیفیت جامع باید برای همه فعالیت­ها و همه کارمندان در بخش­های تولید، بازاریابی، مهندسی، تحقیق و توسعه، فروش، خرید و منابع انسانی به کار گرفته شود.

گام­های لازم برای مدیریت دوره گذار:

بکهارد و بریچارد گام­های اساسی را برای مدیریت دوره گذار به یک سیستم جدید مانند مدیریت کیفیت جامع به صورت زیر مشخص کردند؛

• تشخیص مأموریت­هایی که باید انجام شود.
• ایجاد ساختارهای مدیریت لازم.
• بهبود استراتژی­ها برای ایجاد تعهد.

طراحی ساز و کارهایی برای برقراری ارتباط با تغییر و ارزیابی منابع.