۳- جهتگیریهای سیاست خارجی بر اساس گرایشهای اکثریت مردم و منافع بخش خصوصی؛
۴- هدف سیاست خارجی آلمان: افزایش ثروت ملی آلمان؛
۵-اقتصاد چهارم جهان با نیم درصد نرخ تورم؛
۶- ۴۱ درصد تولید، صادر می شود؛
۷- بزرگترین صادرکنندۀ سرمایه در جهان؛
۸- بالاترین تراز مثبت تجارت در جهان: ٢۵٨ میلیارد دلار؛
۹- درآمد سرانه: ۴۸/۲۲۶ دلار؛
۱۰- ۷۰ درصد صادرات به اتحادیه اروپا، آمریکا ۵٫۶ درصد و چین ۵.۵ درصد؛
۱۱- ۳۹۱۱ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی؛
۱۲- ۴۴ میلیارد دلار هزینۀ نظامی (کمتر از عربستان)؛
۱۳- ۱۵۰۰ میلیارد دلار صادرات؛
۱۴- رتبۀ ششم جهانی در محیط زیست؛
۱۵- ۲۷ درصد تولید برق از طریق انرژیهای قابل جایگزین؛
۱۶- نیروی کار: ۶٨ درصد در خدمات، ٣٠ درصد در صنعت و ٢ درصد در کشاورزی؛
۱۷- ۸۲ میلیون نفر جمعیت، ۴٣ میلیون نفر نیروی کار و ۸ میلیون نفر خارجی؛
۱۸- وفاداری و پایبندی به قوانین و سیاستهای اتحادیه اروپا؛
۱۹- ارتش ۱۸۰ هزارنفری با حضور خارجی صرفاً به عنوان حافظ صلح؛
۲۰- برگزاری جلسه عمومی در ۶۰ شهر آلمان توسط وزیر امور خارجه جهت یادگیری از مردم؛
۲۱- تشکیل جلسات منظم و برگزاری مناظره میان مسئولین وزارت خارجه با متخصصین سیاست خارجی با دیدگاههای مختلف؛
۲۲- رأی دهندگان آلمانی اجازۀ دخالت نظامی در خارج از مرزها به دولت رانمیدهند؛
۲۳- مهمترین نهادتصمیم گیری در سیاست خارجی: پارلمان آلمان؛
۲۴- علیرغم توجه خاص آمریکا، چین و روسیه به آلمان، تمرکز آلمانیها بر اتحادیه اروپا؛
۲۵- علاقمندی پایدار و حقوقی برای حل منازعات منطقهای و بینالمللی؛
۲۶- پایبندی به قوانین و سازمانهایبینالمللی؛
۲۷- روش تعامل با دولتهای دیگر: ایجاد تفاهم و اجماع سازی؛
۲۸- عدم دخالت سیاسی در هیچ کشوری، همسایه یاغیرهمسایه؛
۲۹- ارائه مدل کارآمد حکمرانی و اقتصاد مبتنی بر تولیدات صنعتی؛
۳۰- تفاهم کلان و اجماعسازی مستمر میان هیأت حاکمه، احزاب، عامه مردم و بخش خصوصی پیرامون تعریف از آلمان و آیندۀ آن.