مدیریت سرمایه انسانی

دردنیای پیچیده امروز سازمانها وبنگاههای کسب وکار با چالش های زیادی روبرو هستند. هزارتوی قوانین ومقررات ، پیچیدگیهای قوانین ومقررات ،تاثیر انقلاب دیجیتال ،تورم رکودی ،ضعف مدیریت ،کارکنان ومشتریان ناراضی وبسیار مسائل دیگر،زندگی را به تارهای درهم تنیده ای تبدیل کرده است وبرای گذر از این مشکلات وچالش ها راه حل های خوب وپایداری وجود داردکه اغلب آنها براساس ارزشها واصول واضح وآشکار بنا شده اند.

توصیه ها وراهکارهای ارزنده ای که برای موفقیت درسازمان وکسب وکاروجود دارد عبارتند از:

. ● اعتماد اساس رهبري است و رهبري يعني شجاعت، قدرت اراده، ابتكار عمل، دانش و خودخواه نبودن. رهبر و مدير بايد هميشه با مردم و كارمندان صادق و روراست باشد و شخصيت واقعي خود را نشان دهد. يك رهبر واقعاً موفق، در سازمان فرهنگ اعتماد و اطمينان ايجاد مي كند و اين اساس يك سازمان قوي است.

• قدم اول در هر تصميم گيري بزرگ، مشورت با مشتريان است. اين مشتريان هستند كه با توصيه ها و راهنمايي هاي لازم براي مشكلات ظاهراً غير قابل حل، راه حل پيدا مي كنند.
• صداقت تنها راه حل حفظ اعتماد مردم است و اين يكي از ارزشمندترين دارايي هاي هر مدير محسوب مي شود.
• روحيه، يك وضعيت ذهني است. روحيه همان نيروي غير قابل لمسي است كه گروهي از مردم را به حركت وا مي دارد تا از هر چه دارند براي كسب يك هدف استفاده كنند بدون اين كه هزينه ي اجراي آن را محاسبه كنند.
• در پس موفقيت هر سازماني، وفاداري مشتريان نهفته است.
• رشد كسب و كار مستلزم اتخاذ تصميمات ريسكي است و درس گرفتن از خطاها از شكست هاي بعدي جلوگيري مي كند.
• موفقيت و ايجاد تحول در كسب و كار امري است علمي، زمان بر، تدريجي و پيچيده و به آساني محقق نمي شود.
• مديران نبايد چيزهاي كه حقيقت دارد ولي به ضرر آنان است فيلتر كنند بلكه بايد با واقعيت ها كنار بيايند. هميشه حق با اعضاي هئيت مديره و مديران نيست. اشتباهات را بايد پذيرفت و براي رفع آن بايد راهكار داشت نه آنكه صورت مسئله را پاك كرد.
• بهترين هدف هر سازمان كسب وفاداري مشتريان و حفظ آن است. مشتريان وفادار خودشان براي شركت بازاريابي مي كنند و موفقيت شركت ها به كارمندان وفادار آن شركت بستگي دارد. كارمندان وفادار و راضي مشتريان را راضي نگه مي دارند.
• عاقلانه ترين كار در ارتباط با رقيب، درس گرفتن از آنان است نه تخريب.
• مردم دوست دارند كه از آنها قدرداني شود و اگر از آن ها قدرداني نمائيد وفاداري شان را كسب خواهيد كرد و همين طور در مورد كارمندان نيز صدق مي كند.
• ريسك هاي بزرگ موفقيت هاي بزرگ نيز در پي دارد البته ريسك ها بايد هوشمندانه باشد و مبتني بر دانش و اطلاعات و مشورت از صاحبنظران.
• تا زماني كه در مسير رسيدن به يك هدف هستيد ارزش هاي خود را فراموش نكنيد.
• شركت ها معمولاً وقتي ارزش هاي خود را فراموش مي كنند دچار شكست نيز مي شوند. رؤساي بي رحمي كه به هيچ ارزشي پايبند نيستند قطعاً شكست خواهند خورد.
• مديران بايد ارزش هاي متعالي را در شركت ايجاد كنند و ارزش ها را تبديل به فرهنگ نمايند كه البته اين امر زمان بر است.
• با مردم همان طوري رفتار كنيد كه مي خواهيد با شما رفتار شود و اين يك رمز تقريباً جهاني براي احترام به ديگران است.
• اهداف در صورتي كه بطور موثري فعال نشوند و به اجرا در نيايند هيچ معنايي نمي دهند.
• اجراي موفق برنامه ها به 5 عنصر بستگي دارد: 1- تصميم واضح 2- روند ساده 3- نقش هاي تعريف شده 4- سيستم هاي محكم و قوي 5- نظم و انضباط.
• هدف يك كارت امتياز متوازن كه كاپلان و نورتون آن را تبيين نمودند اين است كه "استراتژي كسب و كار مربوطه را روشن كند و آن را به ديگران اعلام كند و به اتحاد ابتكارات و نوآوري هاي فردي، سازماني، و بين بخشي در جهت رسيدن به يك هدف مشترك كمك كند."
• اگر اقتصادي فكر كنيم مي توانيم سبز شويم (كاهش توليد كربن در زنجيره تأمين) و با كمتر، بيشتر كار كنيم. از همه مهم تر شركت هاي اقتصادي شركت هايي هستند كه متناسب، آماده و قادر به رقابت هستند.
• رقبا و خود رقابت كردن معلمين بزرگي هستند. منتظر نمايند تا رقبايتان به سراغ تان بيايند بلكه خودتان رقبا را پيدا كنيد. رقابت و اقتصاد بازار به نفع مصرف كننده است. براي موفقيت بايد از رقيب درس گرفت و از مشتري پيروي كرد.
• اگر ذهنتان را روي كاري متمركز كنيد قطعاً موفقيت آن كار محقق مي شود.

اشتراک گذاری پست در شبکه های اجتماعی