اساسا حرفه ای گری با موضوع تعهد پیوند خورده است و یک حرفه ای ناگزیر است تا در چهارچوب اخلاقی آن چه تعهدات می نامیم عمل کند. به طور کلی دو نوع تعهد اخلاقی در دنیای کسب و کار وجود دارد. اولین تعهد ، انجام وظایف به عنوان یک انسان است که علاوه بر دنیای حرفه و کسب و کار، در تمام جنبه های مختلف زندگی نیز وجود دارد و باید به آن اهتمام ورزید. اما تعهد نوع دوم به عنوان عضوی از حرفه ای مشخص معنی می شود. تفاوت بین این دو نوع تعهد را سوالاتی که هر فرد در هنگام مواجهه با موقعیت هایی که بایستی در آن تصمیمی اتخاذ کند از خود می پرسد مشخص می کند.
ما به عنوان یک فرد حرفه ای در سرتاسر زندگی اجتماعی و شخصی خود و در مواجهه با موقعیت های مختلف باید جواب یک سوال را روشن کنیم.
- من به عنوان انسان چه کاری باید انجام بدهم؟اما به عنوان عضوی از یک حرفه و سازمان باید به سه سوال زیر جواب بدهیم :
- من به عنوان یک انسان چه کاری باید انجام بدهم؟
- من به عنوان یک حرفه ای چه کاری باید انجام بدهم؟
- من در شرایطی که تضاد منافع رخ می دهد چه کاری باید انجام دهم؟
در دنیای جدید که نقش سازمان ها بیش از پیش پررنگ شده است ، مدیران در هر سازمان به عنوان هدایتگر آن حوزه، وظایفی بر عهده دارند. حر فه ای گری و چهارچوب اخلاقی آن ایجاب می کند که مدیران هر حوزه کسب و کاری سه سوال فوق را در سه سرفصل متفاوت پاسخ دهند. ارتباط بین این سوالات و سه سرفصل زیر بیانگر مفهومی است که ما آن را حرفه ای گری می نامیم.
- تولید سرمایه
- ارائه اشتغال پر منفعت و سودمند
- مسئولیت اجتماعی
تولید سرمایه
تولید سرمایه اولین اولویت یک سازمان است. این یک واقعیت است که تنها سازمان هایی بقا دارند که بتوانند سود آور باشند. اما این یک نگاه سطحی به مبحث سودآوری و سرمایه است. موضوع این نیست که درآمدها محقق شوند و شرکت به سودآوری خود ادامه دهد. بلکه موضوع این است که در کنار این سودآوری که امری ضروری برای حیات سازمان است ما چه منافعی را برای دیگر ذی نفعان خود تولید می کنیم؟ آیا برای کسب درآمد و سود تا چه حد پا بر روی اصول اخلاقی می گذاریم؟ مقبولیت و مشروعیت یک سازمان و در وهله کوچک تر یک مدیر در حوزه کسب و کار تنها به موفقیت در تحقق اهداف درآمدی ارتباط پیدا نمی کند، بلکه اطمینانی که به عنوان یک سرمایه اجتماعی از طرف ذی نفعان یک حوزه کسب و کار به ما می شود هم امری حیاتی است که بی توجهی به آن می تواند حتی منافع مادی سازمان را هم به خطر بیندازد. مدیران به عنوان الگوهای رفتاری در هر سازمانی بایستی از ارزش ها و کدهای رفتاری آن سازمان تبعیت کنند. کسب دانش و تخصص، توسعه خود و افراد تحت مدیریت و توجه به الگوهای اخلاقی و ارزشی هر سازمان توسط مدیر و مجموعه تحت مدیریت وی پیش نیازهای رسیدن به سودآوری هستند.
ارائه اشتغال پر منفعت و با معنا
با توجه به اینکه قسمت اعظم وقت افراد در سازمان ها مصروف می شود لذا اشتغال افراد تنها به دلیل گذران معیشت ایشان نیست بلکه آن ها از خلال آن به دنبال معنایی برای زندگی خود نیز می گردند وبا عنایت به اینکه کیفیت اشتغال افراد تا حد زیادی در دستان مدیران ایشان است، تصمیم گیری های مدیریتی نیز تاثیرهای زیادی بر زندگی افراد خواهد گذاشت.مدیران انتظار دارند تا افرادی که استخدام می کنند کارهایشان را به نحو مناسبی انجام دهند، اما از سمت دیگر تصمیمات مدیر حرفه ای باید با در نظر گرفتن سلامت اجتماعی و اقتصادی اجتماع، سطح تحصیلی و بهره وری افراد و دادن فرصت هایی به ایشان در جهت یادگیری و نشان دادن بهترین عملکردشان باشد. هم افزایی ناشی از حس معنی دار بودن فعالیت های یک فرد در سازمان و حمایت مدیران از ایشان باعث خواهد شد تا افراد عملکرد بهتری از خود نشان دهند و این اعتماد متقابل در موفقیت سازمان ها بیش از پیش تاثیرگذار خواهد بود.
مسئولیت اجتماعی
فضای کسب و کار فضای پیچیده ای است. فعالیت تمامی سازمان ها و ارگان ها بر روی اجتماع تاثیرگذار است و دامنه این تاثیرها می تواند به زندگی تک تک افراد کشیده شود. بدیهی است که دامنه فعالیت هر سازمانی تنها به محدوده خودش ارتباط ندارد و یک حرفه ای در قبال اتخاذ بهترین تصمیماتی که هم سازمان و هم سایر ذی نفعان منتفع می شوند ، مسئول است.