وي متولد سال 1900 در منطقه " آيووا " آمريكا است. داراي مدرك دكترا (PHD) دررشته فيزيك و رياضي از دانشگاه ييل بوده است . بعد از جنگ جهاني دوم وي با سمت مشاور آمار به ژاپن سفر كرد و در آنجا با بعضي از اعضاي اتحاديه مهندسان ودانشمندان ژاپن ملاقات کرد
براساس نظر دمينگ ، از طريق نمودارهاي كنترل فرايند مي توان به ميزان كيفيت كالاها و خدمات دست يافت. از اين ديدگاه علت انحراف از كيفيت به دو دسته طبقهبندي مي گردد:
1 - مشكلات يا دلائل عام كه ناشي ازمسئوليتهاي مديريت است و به هماهنگيهاي كل عوامل درون سازماني بستگي دارد.
2 - مشكلات يادلائلخاص كه ناشي از كاركرد يك دستگاه ، يك قسمت ، يك كارگر يا يك روش است.
با شناخت نوع مشكل از طريق بكارگيري سنجش فراورده ها و خدمات ارائه شده و تعيين حد كيفيت آنها
ميتوان نسبت به تغيير نتايج و حذف مشكل و تغيير روند موجود اميدوار بود.از اين منظر ريشه همه مشكلاتدر مشكل نوع اول خلاصه مي شود و مشكلات خاص خود زائيده مشكل عام ( مديريتي ) مي باشد. به عبارتياز نظر دمينگ كيفيت را نبايد در سالنهاي خط توليد جستجو كرد، بلكه بهبود كيفيت ، كار مديران و بويژهمديران ارشد است . علاوه بر مشكل درون سازماني ، دمينگ از مشكل برون سازماني يا خارج از نظام نيز يادمي كند. اين مشكل زماني بروز مي كند كه توليد كننده يا ارائه كننده خدمت بدون توجه به نيازهاي مشتريان ومخاطبان فعاليت مي نمايد .
توصیه ها ونکات مهم وارزنده ادوارد دمینگ عبارتند از:
1- سودهاي واقعي از طريق مشتريان وفادار حاصل مي شود نه از طريق مشتريانی كه فقط راضی هستند.
2- شركتی كه به دنبال جذب مشتريان دائمی است درآمدهای بسيار بالاتر از شركتی دارد كه فقط به فروش محصولات خود می انديشد.
3 - مشتريان با ارقام حسا بداری شركت گول نمی خورند.
4- تحقيقات نشان مي دهد كه يک مشتری راضی حدوداً برای 8 نفر محصول را تبليغ مي كند و يک مشتری ناراضی حدوداً به بيش از 20 نفر توضيح خواهد داد كه چه عذابی كشيده است.
5 - كيفيت در اتاق هيئت مديره ايجاد می شود.
6- گزارش های مالی واقعيت نيستند. آنان شرح اوضاع مالی گذشته اند. يعنی يک تصوير تک بعدی از يک دنيای چند بعدی .
7- مشكلات رقابتی ما به دليل كاركنان حاضر در سيستم نيست بلكه به دليل ضعف مديريت است.
8 - پيوسته و هميشه بايد سيستم توليد و ارائه خدمات را بهبود بخشيد.
9- برای اندیشیدن زمان صرف کنید ؛ ولی وقتی که زمان عمل فرا رسید ، دیگر فکر نکنید ، عمل کنید.
10- از تعيين اهداف رقمی براي مديران دست برداريد. رهبري را جايگزين كنيد.
11 - نظريات اقتصادي مي گويد : «دانش عنصر كليدي كيفيت است + دو عنصر : سرمايه و نيروی كار. دمينگ مي گويد. آگاهي عميق + دانش فني+ سرمايه + نيروي كار مي تواند رمز كيفيت و بهبود پيوست باشد.
12- اين مديران ارشد هستند كه به آگاهي عميق احتياج دارند.
13 - كيفيت فقط در صورتی به دست مي آيد كه افراد حاضر در سيستم احساس امنيت كنند و از كاری كه انجام می دهند لذت ببرند.
14- 94درصد مشكلات، ناشی از سيستم هستند و فقط 6 درصد آنها ماهيتی ويژه دارند.
15 - هر گاه مديريت حربه ترس را به كار گيرد، ارقام اشتباه و اطلاعات گمراه كننده دريافت خواهد كرد.
16 - عمل بدون آگاهی، به خصوص آگاهی عميق، می تواند يک سيستم كاملاً خوب را تخريب كند.
17- در مورد موقعيت هايی كه برای تكميل كار نياز به همياری است، ايجاد رقابت ضد بهره وری است.
18- از ديدگاه دمينگ، وظيفه يك رهبر آن نيست كه در مورد افراد قضاوت كند. بلكه او بايد تعيين كند كه چه كسي به كمك ويژه نياز دارد و اطمینان یابد كه آن كمك را دريافت مي كند.
19- بازرسي ابزاري محدود است كه ازآن بيش از اندازه نباید استفاده نمود.
20-از طریق آموزش است كه سيستم بهبود مي یابد و هزينه ها را كاهش و درآمدها را افزايش مي دهد.
21- بهبود كيفيت محصولات و خدمات از طروق زیر انجام می شود :
الف - نوآوري در محصول و خدمات
ب - نوآوري در فرآيند ايجاد محصولات و خدمات
ج - بهبود محصولات و خدمات
د - بهبود فرآيند موجود
22- آموزش جزء جدايي ناپذير بهبود است كه مسئوليت اجراي آن به عهده مديريت است. بهبود هميشه سودآور است.
23- مسئول آموزش (آموزش دهنده) بايد استادكار باشد. وقتي مهارتي نادرست فراگرفته شود امكان تغيير آن به گونه اي اقتصادي امري محال است. بنابراين، آموزش بايد از همان آغاز به درستي صورت گيرد.
24- ارزيابي هاي بلند مدت اثربخش ترازکوتاه مدت است .
25- همواره با عشق وعلاقه کار کنید ومهارت خود را افزایش دهید..
26- كنترل كيفيت تمام جنبه هاي مديريت را در بر می گیرد .
27- يك رهبر مهارت ها، استعدادها و توانايي هاي تمام كارمندان خود را مي شناسد ولي در نظر او همه برابرند. رهبر بايد همه را به آموزش ترغيب كندو صبورانه آموزش مي دهد.مدير ناشكيبا، رهبر نيست.وظيفه رهبر، هدايت كارمندان به سوي كيفيت بهتر است.مديران بايد نخستين عاملان بهبود باشند.رهبران محيط كار را لذت بخش مي كنند.
28- سرمنشاء بهبود، مغز افرادي است كه در سيستم كار مي كنند. افراد بايد به حد كافي پويا و زنده باشند .
29-همه مدیران وکارکنان باید براي تحول و دگرگونی تلاش کنند.
30- ناآگاهي، پرهزينه ترين كالاي دنيا است.
گردآوری: مهوش مجد
تنظیم وتدوین نهایی:حسن قاسمی شاد (DBA)