حلال مورد استفاده در این روش باید بتواند ذرات ریز روغن و چربی موجود در رشتههای لباس را در خود حل کند. یکی از محلولهای شیمیایی متداول که برای شستشو با این روش استفاده میشود،پرکلر پلی اتیلن یا پر کلر اتیلن است. این محلول شبیه بنزین است و به شکل مایع سنگینی است که هر لیتر آن در حدود سه کیلوگرم وزن دارد. پرکلر بو ندارد و خاصیت ضد عفونیکننده داشته و از بید زدن لباس نیز جلوگیری میکند.
تترا کلرو اتن از دیگر انواع محلولهای قابل استفاده در خشکشویی است. این ماده که فرار و اشتعال ناپذیر است حلال مناسبی برای لکههای روغنی و گلیسیرین میباشد.
دی اکسید کربن مایع نیز از جدیدترین حلالها است که برای تمیز کردن لکههای پارچه نیز کاربرد دارد. این ماده غیرسمی و غیرقابل اشتعال است.
من علی ابراهیمی هستم و 33 سال دارم و تقریبا از سال 1380 در خشکشویی کار می کنم. نام و برند فعلی خشک شویی ام به نام مل مل است. از اولین روزی که درس را کنار گذاشتم همچون برادر بزرگترم شغل خشک شویی را انتخاب کرده بود من هم تصمیم گرفتم وارد این شغل بشوم. از خیابان پنجم نیروی هوایی تهران در کنار استاد بهرام ابراهیمی که شاگرد حاج محمد مغربی بود و آقای مغربی هم شاگرد آقا حیدر بود شروع به کار کردم. خیلی زود فهمیدم شغلم را دوست دارم و مثل همه افراد از پادویی شروع کردم. ساعت کارم زیاد بود و تعطیلات نداشتم. همیشه قبل از ساعت 8 صبح تا ساعت 10 شب مغازه باز بود و در هیچ شرایطی بسته نمی شد. وقتی کار خیلی زیاد بود حتی تا 4 صبح کار می کردیم.
بخش بندی کار خشکشویی :
الف- پادویی: انجام نظافت کلی و گفتن چشم بدون چون و چرا .
ب- کارجمع کن: لیست و نمره کردن البسه، کنترل کیفی، بسته بندی و پرزگیری .
ج- کارشویی: که انواع آن خشکشویی، آب شویی، تک شویی و شناخت انواع الیاف و نوع پارچه و انواع پوست.
د- پرسکاری: که از پیراهن شروع ود نهایت باید همه نوع لباسی اتو شود.
ه- میرزایی: فردی که با مشتریان ارتباط مستقیم دارد و جواب های کامل در مقابل سوالات آنان می دهد.
در سال 1386 مغازه مورد اشاره واگذار شد. من بدنبال کار به تهران پارس رفتم و در محدوده فلکه دوم تهران پارس مشغول به کار شدم و بعد در خشک شویی های دیگر و چون سرعت عمل قابل قبولی داشتم توانایی کار در دو شیفت را داشتم، بنابرایندر خشک شویی های مختلف به عنوان پرسکار انجام وظیفه کردم تا اینکه اواخر سال 90 به خدمت سربازی رفتم و در خدمت سربازی در خشک شویی پادگان مشغول به کار شدم. به لحاظ کیفیت خوب کاری حتی به من پیشنهاد کارمندی در ارتش هم داده شد اما رویای پیشرفت و ترقی در شغل خود داشتم و تمایل نداشتم در آنجا کار کنم.
بعد از خدمت در خیابان امیرآباد مشغول به کار شدم، آنجا یک کارگاه کوچک خشک شویی بود که برادرم آن را مدیریت می کرد. برادرم با من همفکر بود و نهایت تلاش را می کرد که امورات خشک شویی را راحت تر، به روزتر و با کیفیت تر انجام دهیم. در واقع تنها کسی که با من هم ایده و همفکر بود برادرم عادل بود. با فکرهای نو تصمیم گرفتیم کار را گسترش دهیم اما بدون تجربه کافی برای ایجاد شعبه خشکشویی در دو یا سه جا ابتدا با شکست مواجه شدیم که البته درسهایی هم از شکست گرفتیم.
در فروردین ماه 93 بعد از امیرآباد در محله دیباجی شمالی خشکشویی دیگری راراه اندازی کردیم و برای آن اسم واحد نگذاشتیم. لازم به ذکر است که نام و برند خشکشویی را سالها قبل یعنی در سال 83 برادرم عادل در یک آهنگ انتخاب کرده بود ( به قامت خیال من مل مل مهتاب به پوشان ). بهرحال علت اینکه در آن موقع نامی نگذاشتیم بدلیل این بود که نمی خواستیم بدون آزمون این اسم از بین برود یا بد نام شود.
در همان سال با چند خشک شویی هم وارد مذاکره و کار شدیم و باید می فهمیدیم چگونه از پس کارهای محوله در روز و البته با کیفیت خوب بر بیاییم و در این مسیر تجربه اندوزی و الگوبرداری کردیم. مشکلات بسیار بود اما بدتر از آنها جذب نیروی انسانی لایق و شایسته در این شغل بود زیرا متاسفانه در مشاغل خشک شویی بسیاری از افراد اهل دود و......هستند و ما کمتر نیرویی پیدا می کردیم که در رسیدن به هدف به ما کمک شایانی کند یا حتی کار خودش را درست انجام دهد. انتظار ما این بود که نیرو سروقت بیاید، کمتر حرف بزند و یا از موبایل خود بیش از اندازه استفاده بیش از حد نکند. این سهل انگاری ها باعث می شد کیفیت کار افت و جبران خسارت از طرف ما و در نهایت کاهش درآمدی داشتیم.
یک تصمیم جدید گرفتم و باید خودم را به آب و آتش می زدم. تصمیمم این بود که نیروی انسانی مثل خودم تربیت کنم. کسانی که عاشق کارشان باشند، منضبط و تعلق و وفاداری داشته باشند. کارگر ساده استخدام کردم و با زمان گذاشتن به آنها اصول صحیح کاری را به آنها یاد می دادم. از آنجا که کار ما بیشتر از حد معمول بود پس نیاز نبود چند سال بگذرد تا همه کارها را یاد بگیرند براین اساس قسمت بندی کردم.
در قسمت اتوکاری تقسیم کار کردم بدین صورت که برای پیراهن زن یک نفر، برای شلوارزن یک نفر، پرده و ملحفه زن یک نفر و خرده ریز زن ( کت و پالتو و مانتو) یک نفر انتخاب کردم. با این تقسیم بندی هر فرد بر یک کار تمرکز داشت و فقط یک کار را باید انجام می داد و این همان کیفیتی بود که من می خواستم.
در قسمت کارجمع کنی نیز تقسیم کار کردم بدین صورت که برای بسته بندی یک نفر، برای کنترل چی یک نفر و برای نمره کردن هم یک نفر انتخاب کردم.
در قسمت کارشویی هم همینطور تقسیم کار کردم.
قانون شماره 1 امروز خشکشویی با برند مل مل، خوب یاد بگیر و خوب یاد بده است.
برای هر کدام از قسمتها سرپرست گذاشتم که من فقط با آنها مستقیم در ارتباط باشم و هر کسی را که به عنوان میرزا تربیت می کردم مدیر شعبه می شد. بدیهی است کار روزانه آنها را کنترل می کردم و رهنمودهای لازم را به آنها می دادم.
امروز خشکشویی مل مل با افتخار با 5 شعبه مستقیم در الهیه- فرمانیه – نیاوران – کاشانک و بلوار ارتش- شهرک قائم و 4 کارگاه غیر مستقیم در ازگل – جماران – سوهانک و شهرک شهید محلاتی مشغول خدمت رسانی با کیفیت بالا است و قصد دارد تا در زعفرانیه و ولنجک هم شعبه داشته باشد.
اکنون نزدیک به 50 نفر مستقیم و غیر مستقیم در مجموعه خشکشویی مل مل مشغول به کار هستند و با کادری که در شعار بلکه در عمل و تجربه قصد داریم این این حرفه را علمی تر به سرمنزل مقصود برسانیم.
در سالهای اخیر برخلاف عملکرد سنتی که کار را به طور اصولی به افراد یاد نمی دادند من دها نفر را آموزش داده ام و به بازار کار فرستادم. این عمل من باعث شد انرژی جدیدی به بازار خشک شویی تزریق شود و شغل و صنفی که در سال 1394 از طرف بعضی از روزنامه ها رو به انحلال توصیف می شد، جان دوباره ای گرفت.
در پایان لازم می دانم از جناب آقای دکتر حسن قاسمی شاد مدرس و مشاور رتبه 1 مدیریت بخاطر لطف، عنایت و رهنمودهای ایشان و معرفی بنده در سایت مدیریتی خود تشکر و قدردانی نمایم.
شغل من هویت من. علی ابراهیمی متولد 20 خرداد ماه 65
آدرس اینستاگرام خشک شویی مل مل : malmal_dry_cleaning
تاریخ تنظیم: 21 آذر ماه 1398 .